loading...
فیس جوکس| پورتال جامع شامل خبر،سرگرمی،روانشناسی،زناشویی،مد،دکراسیون،آشپزی،پزشکی،رمان
admin بازدید : 623 دوشنبه 1392/10/09 نظرات (0)

رمان پیانیست قسمت آخر

 

 

لباس صورتی رنگی تن غزاله کردم و با گل سر صورتی موهاشو درست کردم! خودمم کتت و دامنی کرم رنگی تنم کردم....فردین هم پیراهن مشکی رنگی با ککت مشکی رنگی تنش کرد که برازنده اش بود! همگی سوار ماشین شدیم و به سمت خونه مامانم اینا حرکت کردیم...سال تحویل ساعت 8 شب بود.وقتی رسیدیم مامانم با استقبال کامل سلام و احوال پرسی کرد و بعد از اون امیر علی و نامزدش وارد شدند و ارغوان و اروین و اریو هم اخر از همه رسیدن..! همه دور سفره هفت سین جمع شده بودیم و قران میخوندیم..! اریو و غزاله مشغول بازی کردن باهم بودن و تو حال و هوای خودشون بودن!....یک دفعه یاد خاله افتادم که همیشه موقع سال تحویل به منو امیر علی هدیه میداد...! اخ که چه قدر جاش خالی بود!.هنوز هم بعد 10 سال باورم نمیشد که از بین ما رفته...
با اغاز سال جدید همه همدیگرو بوسیدیم و سال جدید رو بهم تبریک گفتیم...! به کاترین و شوهر خاله ام زنگ زدیم و به اونا هم تبریک گفتیم....
افسانه تازه وارد بود زیاد حرف نمیزد اما دختر بسیار خوبی بود با چهره ی نازی که داشت تونسته بود دل امیر رو ببره!.....سر سفره جای یک فرشته خالی بود اون هم جای خاله مریم که واقعا فرشته بود......اون شب تا ساعت 11 شب اونجا بودیم و موقع برگشتن از فردین خواستم که به یاد قدیم ها بره اموزشگاه....به در اموزشگاه زل زدم و بی اختیار لبخندی روی گونم نشست...پیراشکی فروشی هم منو یاد اون روز انداخت...
-فردین؟من پیراشکی میخوام
-وااا هنوز نیم ساعت نشده شام خوردیم
-اشکال نداره....هوش کردم...اگه همین پیراشکی نیود الان من کنارت نبودم!...برو دیگه....
-چشم...هر چی ترانه ام بگه!.
-مامی؟کی من ازدواج میکنم؟
-وقتی بزرگ شدی عزیزم
-نهههه الان میخوام! لباس عروس هم برا میخری؟
-اره عزیز دلم!.
بغلش کردم و بوسش کردم! بیشتر به فردین رفته بود! اون چشم های قهوه ای روشنش درست عین فردین بود
×××××××××××××××××××
خونه که رسیدیم نگاهی به پیانو فردین کردم و ازش خواستم که قطعه ای رو بنوازه! همون قطعه ای من عاشق موسیقی شدم!عاشق پیانو شدم! و هم عاشق پیانیست شدم!
با زدن پیانو به فردین زل زدم و اشکی بی اختیار از گونم پیین اومد نمیدونم اشک شوق بود یا ناراحتی اما هرچی بود.....از روی خوشبختی بود.....بعد از تموم شدن قطعه کنارش رفتم و نشستم و سرمو روی شونه هاش گذاشتم....با حرکتم غزاله هم این کارو کرد و فردین اروم در گوش هردومون گفت:
-دوستتون دارم غزاله و ترانه های زنگی من!
-منم دوستت دارم پیانیست من!

(پایان)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون در مورد قالب جدید سایت چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1128
  • کل نظرات : 50
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 103
  • آی پی امروز : 146
  • آی پی دیروز : 161
  • بازدید امروز : 317
  • باردید دیروز : 274
  • گوگل امروز : 72
  • گوگل دیروز : 75
  • بازدید هفته : 2,120
  • بازدید ماه : 317
  • بازدید سال : 68,600
  • بازدید کلی : 4,084,526